جدول جو
جدول جو

معنی چندک زدن - جستجوی لغت در جدول جو

چندک زدن
(زَ دَ)
سرپا نشستن. چنباتمه نشستن. به چک نشستن. جلوس. قرفصاء. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
چندک زدن
سرپانشستن
تصویری از چندک زدن
تصویر چندک زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
بر هم زدن آهستۀ پلک ها به قصد ایما و اشاره
خاموش و روشنی چراغ و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنبر زدن
تصویر چنبر زدن
دور خود حلقه زدن مانند حلقه زدن مار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنبک زدن
تصویر چنبک زدن
سرپا نشستن، چمباتمه زدن
فرهنگ فارسی عمید
روشن کردن خود رو با دسته روشن کردن اتومبیل باهندل، معاشرت کردن جماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندک شدن
تصویر مندک شدن
ویران شدن، نابود شدن: (رستم و حمزه و مخنث یک بدی علم و حکمت باطل و مندک شدی) (مولوی جها)، مجاب شدن مغلوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنده زدن
تصویر لنده زدن
لندیدن غرغرکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده زدن
تصویر کنده زدن
سر زانو را بر زمین گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
آن باشد که دست چپ را مشت کنند و سر انگشت سبابه دست راست را بنوعی بین انگشت سبابه و وسطای دست چپ زنند که صدایی از آن برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبک زدن
تصویر تنبک زدن
نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنبک زدن
تصویر خنبک زدن
تنبک زدن، دست زدن و اظهار شادمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
قسمی بر هم زدن چشم بقصد ایما و اشاره اشاره کردن بگوشه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبر زدن
تصویر چنبر زدن
حلقه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبک زدن
تصویر چنبک زدن
جستن خیز برداشتن، چمباتمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده زدن
تصویر خنده زدن
خندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبر زدن
تصویر چنبر زدن
((~. زَ دَ))
حلقه زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فندق زدن
تصویر فندق زدن
((~. زَ دَ))
بشکن زدن، با انگشتان دست صدا درآوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
Squint, Wink
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
plisser les yeux, cligner de l'œil
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
目を細める , ウインクする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
למצמץ , למצמץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
आंखें सिकोड़ना , आंख मारना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
menyipitkan mata, kedipkan mata
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
ขมวดตา , กระพริบตา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
fronsen, knipogen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
mrużyć oczy, puścić oko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
entrecerrar los ojos, guiñar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
socchiudere gli occhi, strizzare l'occhio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
semicerrar os olhos, piscar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
眯眼 , 眨眼
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
примружувати очі , підморгувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
schielen, zwinkern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
щуриться , подмигивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چشمک زدن
تصویر چشمک زدن
눈을 찡그리다 , 윙크하다
دیکشنری فارسی به کره ای